بازتابش نور خورشید رو لا به لای موهای پرپشتش دوست دارم.
درست مثل انعکاس نور چراغ های هالوژن روی ویترین طلا فروشی های جنوبه -تمام عیار -.
موهاش انگار متکبرانه مواجه. یه جورایی موج هست و نیست.
موج صداش رو هم دوست دارم : آروم...لطیف...آهنگین...روان...و صد البته توانا
وقتی - زیرکانه - تسلطش رو به امواج قدرتمند صداش به رخ میکشه ه انگار راستی راستی به کلمه های سرد و مرده جون میده و به خیال من شهامت پرواز...
خودش می دونه اینجای تصنیف محبوبش رو که می خونه صداش آدم رو جادو میکنه:
یک دم از خیال من
نمی روی ای غزال من ....
نماد باشکوهیه از طبیعت پر رنگ اطرافش.
انگار خورشید و خرما و خلیج هر چی داشتن دودستی تقدیمشون کردن به این مهمون مهاجر که این جوری سرشاره از نور و شیرینی و موج.
چقدر دلم می خواست می شد هر روز ببینمش. حتی اگه شده برای چند ثانیه ولی هر روز.
آرزو هرچقدر هم که کوچیک باشه همین قدر که آرزو باشه دست نیافتنی میشه. اما هر روز دیدنش هم انصافاُ آآرزوی کوچیکی نیست.
هرچند خودش هنوز خیلی کوچولوئه
هنوز نه سالش نشده ولی اصرار داره که بگه ده سالشه !
وانیشا جان !
شما سه ماه دیگه نه ساله میشی ولی من شما رو هزار هزار سال دوست دارم.
سلام
وبلاگ قشنگ و نوشته های پر باری داری
باز هم بهت سر میزنم
با سلام
وب زیبا و پر محتوایی دارید.
امید وارم موفق باشید.
راستی
لینک باکس کلوب پینگ پنگی ها افتتاح شده
بهترین راه برای افزایش رنک و بازدید شما عضویت در لینک باکس است.
http://pingpong.boxu.ir
www.ping-pong.blogfa.com
با تشکر
مدیریت کلوب پینگ پنگی ها
وای چه تفاهمی...منم هزار هزار سال دوسش دارم...
ولی با تو....
می دونی که...
ممنونم به خاطر...
هر کی اونو می بینه عاشقش می شه ! شما که جای خود دارید
شما می شناسیدش؟
آره یا نه توصیفتون سکرآور بود برام
دنیا به کامتون
سلام نوید جان
با توصیفات شما بیشتر از قبل مشتاق دیدن دختر گلتون شدم
دختری با موهاِ پرپشت و صدای دوستداشتنی و غرورآفرین که البته دوست داره جلوتر از سن خودش زندگی رو تجربه کنه....
وانیشا جان همیشه سربلند باشی عزیزم