پرواز تا خورشید

پرواز تا خورشید

جایی برای شنیدن و گفتن تا کتمان دلیل حسرتمان نگردد
پرواز تا خورشید

پرواز تا خورشید

جایی برای شنیدن و گفتن تا کتمان دلیل حسرتمان نگردد

روشنای خانه ام


نازنین قصه های پر نشیب روح من

یادگار ماندگار روزهای بی طلوع و غصه های بی غروب

همنبرد پرغرور جنگ های ماه و شب

سایه گستران ظهرهای تیر

رازدار لرزه های شانه ام

روشنای خانه ام . . .



وای بر حقارتی که دور کرد آن دو دست گرم را

وای بر منی که بردم آبروی شرم را

من به دست خود شکستم آن دل زلال و

خود فنا شدم از این زوال و

نازنین یادگار ماندگار همنبرد سایه گستران راز دار خویش را

بی دلیل و ظالمانه کشتمش

بی دلیل،ظالمانه، بی دلیل

روشنی ز خانه دور شد

خانه سوت و کور شد

لرزه های شانه ام

گریه ی شبانه ام . . .



نازنین قصه ها

مهربان ترین نشانه ی خدا

بی تو خانه گور شد

بگذر از دلیل و

بی دلیل

درگذر . . .


نوید دانایی هوشیار

نظرات 6 + ارسال نظر
گفتمت .... چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 11:08 ق.ظ

آسمان هماره آبی نیست
دود هست
ابر هست
و
درد هم هست
ولی
آسمان همیشه آسمان است

سلام و شادزی

هزار تا سلام
شما هم همیشه هم استاد مایید و هم عزیز دل مایید
برقرار باشید

پانیذ پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 12:03 ق.ظ http://www.panizasal.persianblog.ir

درود . اینجا رو که میخونم لذت خونن پستهاتون صد چندان میشه وقتی که آخرش میبینم نوشته ( نوید دانایی هوشیار )
راستی خواهشا اینجا جواب نظرات رو ننویسین . معمولا کسی برای دیدن جوابش بر نمیگرده . اصلا جواب نده .... بهتر از اینه که اینجا بنویسین. بدرود . و به روز و بهروز باشین .

مهسا سه‌شنبه 2 فروردین 1390 ساعت 03:46 ب.ظ http://atashgahedirine.persianblog.ir

سلام.سال نو مبارک.سالی سرشار از سلامتی سعادت و سلامت برایتان آرزومندم.

مندی سه‌شنبه 14 تیر 1390 ساعت 09:10 ق.ظ http://mhmandy.persianblog.ir/

حرف های ما نگفتنی
درد های ما نهفتنی
.....
باز هم همان حکایت همیشگی
تا نگاه می کنی وقت رفتن است
(هر دو بند از سروده های زنده یاد قیصر امین پور بود. )

ندا نامدار دوشنبه 10 تیر 1392 ساعت 05:59 ب.ظ http://neda-namdar.blogsky.com/

سلام نوید جان
شعر تازه نمی‌ذارین، صبرم تموم شد...

این یکی از بهترین نیمایی‌هاییه که تو کل زندگیم خوندم و همیشه ورد زبونمه
البته این خاصیت قلم شماست که تمام اشعارتون زود به خاطر مخاطب سپرده میشه

رازدار لرزه های شانه ام

روشنای خانه ام . . .


جاوید باشید استاد

زارا چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 04:12 ق.ظ

به جرات میتونم بگم تا حالا نیمایی به این زیبایی نخوندم. محشره. هربار که میخونمش دیوونه م میکنه...

بگذر از دلیل و

بی دلیل

درگذر . . .

قلمتون کوک استاد

زارا جان شما به من و خط حطیام لطف دارین
خوشحالم که با احساسم همراه شدین
پیش از این تو انجمن هم منو در مورد این سیاه مشق مورد تفقد قرار دادین
سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد