پرواز تا خورشید

جایی برای شنیدن و گفتن تا کتمان دلیل حسرتمان نگردد

پرواز تا خورشید

جایی برای شنیدن و گفتن تا کتمان دلیل حسرتمان نگردد

زخم کهنه

با آب زخــــم کهنــــه مداوا نمـــی شـــــود

ســـازم ز کــوک تازه خوش آوا نمی شــود

خیـــــل تراوشـــــات پریشـــــان ذهــن من

از جادوی بدیــــــــع تو شیــــوا نمی شــود

این مرد پیر و خسته که در فکر رفتن است

با غمــــزه های جلف تو اغـــوا نمی شــود

در قیـــــل و قال دلبــــــرکان هــــــزار رنگ

آدم دوباره عاشــــــــق حـــوا نمی شـــود

بعـــــد از هجــــوم قــوم ملخ ها به مردیم

در کوچــــه ها برای تو دعــــوا نمی شـود

من باز صبــــر می کنـــــم اما چــــه فایده

وقتی که هیچ غوره ای حلوا نمی شــــود...

نوید دانایی هوشیار

نوید دانایی هوشیار سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 02:50 ب.ظ

نظرات 12 + ارسال نظر

گفتمت .... چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 01:50 ب.ظ

خییییییییییییللللللللللللللییییییییییییییی زیبا

فریبا یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 02:37 ب.ظ http://www.khalvatekhiyal.blogfa.com

گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
بشنو که بگویمت ز پرده رازی
ما را که بهشت تنگ آمد و زمین
خُسری شد و ما آدمک این بازی
العصر بخوان که خاتمت می فرمود
با صبر به رضوان رسی و دمسازی.../العصر

درود
در پناه شاعرانگی...

از این شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم ...!!

ابوالفضل حبیبى چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 12:20 ق.ظ

سلام استاد نوید عزیز
متوجه شدم که شما در انجمن غایب هستید و خیلى حالم گرفته شد!
لطف مى کنید برگردید یا من از انجمن خداحافظى کنم؟
انجمنى که شما توش نیستید به درد من نمى خوره
لطف کنید علت غیبت و تاریخ بازگشتتون رو همین جا اعلام کنید مى خونم.
منتظرم

سلام دوست عزیزم
شرمنده ام که دیر جوابتون رو میدم .
من متاسفانه دیر به دیر به وبلاگم سر می زنم و همین مساله پایه گذار این کوتاهی شد.
دوست خوبم دورادور و با شوق فراوان کار شما دوست شاعرم و سایر اعضای توانمند انجمن رو دنبال می کنم و خوشحالم که با حضور شاعران توانمند و دوستان ادیبمون تو انجمن ، عدم حضور بنده چندان مشهود نیست.
کماکان در خدمتتون هستم و اگه یه وقت بضاعت محدود ادبیم به دردتون بخوره با کمال میل در خدمتتون هستم.
مطالب کارگاه عروض رو هم حسب وعده توسط دوستمون آقای سیه پوش تقدیم دوستان می کنم.
خداحافظی شما از انجمن فقط بارم رو سنگین می کنه و می دونم شما راضی به این مساله نیستین.
سپاسگزارم بابت این همه لطفی که بهم دارین و وامدار محبتتونم.
برقرار باشید

سمیر عسگری شناطی پنج‌شنبه 1 تیر 1391 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.samir-asgari.com/

سلام نوید عزیزم
نوشته هایت در انجمن بوی جدایی می دهد
نکند...
نه نکند.

سلام دوست عزیز و بزرگوار
بنده اگه بخوام هم نمی تونم از دوستان عزیزم جدا بشم.
رشته ای در پای من افکنده دوست
می برد هرجا که...
سمیر جان
بودنم به صلاح انجمن نبود. رفتم که انجمن بمونه.
کمک کنید که از رونق نیفته.
ممنونم که هستی و این غنیمته.
سربلند باشی دوست من

سمیر عسگری شناطی یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.samir-asgari.com/

نوید عزیزم سلام
حضور شما در انجمن موهبتی بزرگ بود و موجب پیشرفت اعضاو مسلما عدم حضور حضرتتان لطمات جبران ناپذیری
به ساقه این نهال نوپا وارد خواهد کرد ولی با این وجود به تصمیمتان احترام می گذارم و در برابرتان با
احترام کلاه از سر بر می دارم،بهترین ها را برایتان آرزو می کنم
و امیدوارم پایان آشنایی مبارکمان حالا نباشد
پایدار باشید
یا حق

Aboulfazl-habibi یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 12:03 ب.ظ

با سلام دوباره خدمت استاد نوید
اگه امکان داره شماره تماستون رو به من بدید
من جسارتا" با خانم عابدى صحبت کردم و براشون توضیح دادم که اون مساله که در بخش حاشیه اتفاق افتاد فقط سوء تفاهمى بود که باعث رنجش ایشون شد و این مشکل بچگانه باعث شد که ما حضور استادى همچون شما رو ازدست بدیم ایشون به زودى با شما تماس خواهند گرفت و خواهش مى کنم که به انجمن برگردید، ما به شما نیاز داریم. بدون حضور گرم شما در انجمن مى تونم بگم اکثر بخش ها از حرکت ایستاده و انگیزه اى در بنده و اکثر دوستان جهت ادامه ى فعالیت وجود نداره ، ازتون خواهش مى کنم که روى ما شاگردانتان را زمین نیندازید و تشریف بیارید به انجمن، من کماکان به امید بازگشت شما در انجمن حضور دارم و در صورت اینکه مطمئن بشم که برنمى گردید از حضور دوستان در انجمن خداحافظى مى کنم واین به نشانه ى اعتراض از عدم حضور شما خواهد بود.
اگه ارزشى پیشتون داریم برگردید.
خواهش کردم...
دوستت داریم آقا نوید
دست خودمون نیست
امیدوارم زیاده خواهى بنده رو به بزرگى تون ببخشید.
منتظر بازگشتتون تا روز سه شنبه مى مونم.
من شعرى سرودم که همچنان بى امضا مانده!

فرهاد آران پنج‌شنبه 2 شهریور 1391 ساعت 03:59 ب.ظ

سلاااام
با اینکه همیشه سعی کردم با تازگی ها و تجدد ها وفق بدم اما ...
بعضی وقتا که از این مسایل جدید و غیر قابل هضم خسته میشم دنبال این شعرت میگردم نوید جان و با خوندنش آرام میشم.
ممنون که هستی

ابوذر سیه پوش دوشنبه 16 بهمن 1391 ساعت 12:08 ب.ظ

سلام نوید جان
بارها و بارها این چند شعر رو خوندم
و اگه بگم اونها رو حفظ ام اغراق نکردم
و خیلی خوشحالم که این چهارپاره ی زیبا هم کامل شد - مثل بدر ماه
عرضی نیست جز عرض ارادت

سلام ابوذر عزیز
شما همیشه به من و و دلنوشته هام لطف داشتی و من همیشه مدیون لطفت بودم و خواهم بود
خوشحالم که سعادت داشتن دوست بزرگواری چون شما نصیبم شده
برقرار باشی دوست من