پرواز تا خورشید

پرواز تا خورشید

جایی برای شنیدن و گفتن تا کتمان دلیل حسرتمان نگردد
پرواز تا خورشید

پرواز تا خورشید

جایی برای شنیدن و گفتن تا کتمان دلیل حسرتمان نگردد

ماه پشت ابر نمی ماند؟

َسازم شکست و زخمه ی تو دردلش نشست

حــــالا بخـــوان که لال ترینــــم بدون ســـــاز

ماهـــــور و چــــــارگاه و همـــــایون برای تو

از بغض دست خــالی من قطعـــــه ای بساز

 

گفــتی : « گلایه های تو موزون نمی شود

یعـنی به درد شـــــعر سرودن نمی خورد »

این تارها ی مـــو که به پایت سفـــــید شد

حـتی به درد خاطــره بودن نمی خــــورد ؟

 

از ترسِ تلــــــخِ در گـــــــذر عمر گم شدن

با خط خوش نوشــته شدم روی سنگ قبر

رســــــم هزار ســاله ی دنیا شکسته شد

این دفـــــعه ماه کامل من مرد پشــت ابر

 

پیشانی ســـیاه مرا هــــــیچ کـــس ندید

این یادگـــــاریت که وفــــادار مانده است

داغ انا الحــقی اســـت که حلاج تو نگفت

نفـرین به هر دقیقه که تا دار مانده است