قوم یهود ناصره ام را گرفته است
افسون سامری زره ام را گرفته است
بوی تعفن جسد هم اتاقی ام
کل جهان مسخره ام را گرفته است
می خواستم که گریه کنم بر جنازه اش
این بغض تلخ حنجره ام را گرفته است
من از گذشته می گذرم تا رها شوم
اما گذشته خرخره ام را گرفته است
دلخوش به خاطرات قدیمم نمی شوم
وقتی که گند خاطره ام را گرفته است
می خواستم که نور بتابد به خانه ... حیف
دیوار روی پنجره ام را گرفته است
پس می کشم بدون جدل ... روزگار پست
انگیزه ی مناظره ام را گرفته است
نوید دانایی هوشیار
https://telegram.me/parvaztakhorshid
باید به افتخار خدایان سکوت کرد ...
البته من لال میشم