پرواز تا خورشید

پرواز تا خورشید

جایی برای شنیدن و گفتن تا کتمان دلیل حسرتمان نگردد
پرواز تا خورشید

پرواز تا خورشید

جایی برای شنیدن و گفتن تا کتمان دلیل حسرتمان نگردد

کپسول

این واژه ها که توی سرم لول می خورند

تنها به درد «ماضی مجهول» می خورند


هرشب تمام خون مرا گند می زنند

این کرم ها که در بدنم وول می خورند


موجودی حساب مرا صفر می کنند

این هرزه ها به جای غذا پول می خورند


استادهای صفحه ی شطرنج زندگیم

هر بار با همان حرکت گول می خورند


جوشانده می دهند به خلقی که ناگزیر

روزی هزار مرتبه کپسول می خورند

***

من / گولم و به حبه ی انگور دلخوشم

وقتی که گرگ ها همه شنگول می خورند ...



نوید دانایی هوشیار