این شعر از سایت بیت نقل شده.
توصیه می کنم یه سری بهش بزنین.
درضمن اسم من پایین شعر لینک سایته...
دل تنگی و تنهایی و سیگار و موسیقی
موتزارت یا شوپن به یاد سالهای دور
بی تابی و بی خوابی و فردای تکراری
چشمان قرمز ، دست لرزان ، صورت بی نور
بیرون زدن از خانه وقتی دیگران خوابند
بی هیچ مقصد ، پا فشردن بر پدال گاز
بغضی گلو گیر و گلویی آرزو بر دل
در حسرت خالی شدن با گریه یا آواز
از خود سوالی کهنه را صد بار پرسیدن
مایوس تر درمانده تر بی پاسخی هر بار
سَر خوردن و سُر خوردن و این سرنگونی ها
مصداق رقت بار و درد آلود یک تکرار
* * *
ای کاش می گفتی به من این غم سزای چیست
جرمی که دوزخ کیفرش شد کی ز من سر زد
نفرین به جادویی که آذر کرد مُردادم
تقویم رسوا شد ، خزان بر باغ من در زد
نوید دانایی هوشیار